آرزو  می کنم در بهاران

دست جنگل پر از سایه باشد

روز و شب، خار و گل دست در دست

مار با پونه همسایه باشد

 

در هوا مهرباني بپيچد

مثل بوي علف بوي هيزم

ناگهان جشن باران بگيرد

خوشه هاي طلا رنگ گندم

 

آرزو می کنم ناله غم

در هیاهوی شادی بمیرد

بوته های گل سرخ وحشی

جای دیوارها را بگیرد

 

آرزو می کنم دستهایت

مثل یک شاخه بخشنده باشد

آرزو می کنم هر کجایی

مثل گل بر لبت خنده باشد