خالیم............
احساس می کنم مثل یه یخ دارم ذوب می شم یا مثل یه تیکه
چوب دارم می سوزم و تبدیل به یه تیکه ذغال زشت و سیاه می شم. اما نه! اون
چیزی که داره منو ذره ذره از بین می بره توی وجودمه
بدیش اینه که دیده نمی شه . قالب بیرونیم کاملا آرومو سرحال و بی شکایته . مثل همیشه
اما من دارم تحلیل می رم . دارم خالی می شم . دارم....
نمی دونم چه اتفاقی داره برام می افته ، فقط می دونم که از خط آخر این بازی هم گذشتم ...
هر چی چشم می گردونم و دستامو به این طرف و اون طرف پرت می کنم ، هیچ چیزی پیدا نمی کنم که...
البته بی انصافی نمی کنم ، یه چیزایی هست
اما من حالم بده حالم بده حالم خیلی بده
حتی دیگه خودمم نگران خودم شدم
حتی دیگه دل خودمم برای خودم می سوزه
چرا دل تو نسوخت...
+ نوشته شده در چهارشنبه یکم تیر ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۵۴ ق.ظ توسط دل شکسته
|