آری تو راست میگفتی
هر چیزی انتهایی دارد
و من خشنود از این پایانم
من پایان را این گونه نمی خواستم
ولی...........
تو را این گونه نمی خواستم
ولی.............
کاش افسوس را در نگاهم می دیدی
ولی افسوس که تو جز خودت کسی را نمی دیدی
افسوس که تو کوه دروغ بودی
و من نیز در رکاب تو و هم سفر تو
چه دردناک بود قصه ی این سفر بی پایان
و فراموش کردن ......
کاش سفرمان زودتر رنگ نفرت می گرفت
ای هم سفر قدیمی

هنوز موفق به فراموشی اش نشدم هر روز بیش از دیروز قلبم تشنه ی انتقام از او می شود............