پيشکش به روح لطيف کسانی که زبان نگاه را درمی يابند و صدای نرم تپيدن دل را می شنوند

صدايت طنين گرميست،بگذار راحتت کنم برای من که می تواند کار هزاران آرامش بخش را انجام دهد

اما افسوس در پی اين صدا،خبری نمی بينم،بايد ديد بايد شنيد بايد حرکت کرد و بايد به تو رسيد...

می دانم که راز هستی ام رسيدنه به توست

فاصله مگير از من،هميشه صدايم کن،هميشه با من و برای من حرکت کن.

در نگاهت چه راز هايی که نهفته،ای کاش خود می توانستم اين زبان سخت را فرا گيرم،

ولی افسوس اين کار،کار هر کسی نيست،زيرا تا باور نکنی که عاشقی،نميتوانی چنين کاری را بکنی

پس به اميد آن روز...