تاریکم ای یلدا مهتاب میخواهم

لب تشنه ام ای اشک سیلاب میخواهم

در حسرت موجم باران کفافم نیست

درمان درد من باران نم نم نیست !!

بس تشنه میمانم غر ق پریشانی

تا آسمان ها را برمن بگریانی

چشم من از وقتی باعشق تو تر شد

آئینه چندین باآینه ای  تر شد

پیدا شو ای مرحم !

بر زخم پنهانم

تا صبح دیدارت بیدار خواهم ماند