پس از اون عاشقي از تو نميشه ديگه غافل شد

با اون ديوونگي ها نميشه ديگه عاقل شد

پس از اون با تو بودن هاعذاب بي تو تنهايي

نمي خواهم بي تو اوروز و نمي خواهم بي تو فردايي

تن و جونم همه پر بود زشوق ديدن رويت

ستاره ها همه كم بود بريزم بر سر و رويت

يه روزي مست اون چشمات زخود من بي خبر بودم

چه بي پرواز جام عشق هزارون جرعه نوشيدم

ميون بستر رويا فقط خواب تو رو ديدم

تو رو از نم نم بارون تو رو از قصه پرسيدم

نگو كه جاي خالب تو تحمل ميشه كرد آسون

كدوم سبزي به جا مونده بدون آب و بي بارون

 

بیا همیشه کلبه عشقمون

رو روشن نگه داریم 

مریم