من و تنهایی و از خاطره لبریز شدن

باب میل دل من نیست غم انگیز شدن

 

چشم بستم که به تاریکی مطلق برسم

منطقی نیست چنین عاشق دهلیز شدن! 

 

عصبانی و بداخلاقی و بی عاطفه ای

چقدَر خوب می آید به تو چنگیز شدن!

 

برگ برگ دلم افتاد و درختی خشکم 

بعد تو قانعم انگار به پاییز شدن!

 

شال می بافم از اندوه تو در فصلی سرد

قسمت من شده با بغض گلاویز شدن