آرزوها چقدر نزدیکند...
چه قدر آرزوها به آدم نزدیکند انگار همین دیروز بود که بزرگترین آرزومو خدا برآورده کرد انگار همین دیروز بود که از خدا می خواستم که ... و خدا هم مثل همیشه با همون مهربونی همیشگی خواسته ی منو برآورده کرد ولی چه زود از همه چیز سیر می شیم و چه زود همه چیز برامون عادی می شه چه زود خسته و دلگیر می شیم چه زود و چه زود دیر می شود ...؟!
راستی خدا برای چی خواسته هایی که به نظر آدما خیلی دور هستن رو نزدیک نشون می ده ؟
شاید خواسته های آدما نزدیکند و خودشون از خواسته ها دورن
شاید خدا می خواد نشون بده که بنده هاشو خیلی دوست داره
شاید می خواد بگه که هر کاری که ما آدما فکر می کنیم انجام نمیشه اون خیلی راحت می تونه اونا رو انجام بده
خوب پس چرا بعد از مدت کوتاهی داشتن آروزهامون که خیلی براشون تلاش کرده بودیم و دوسشون داشتیم تکراری میشه و بود و نبودشون برامون دیگه اهمیتی نداره
چرا فکر می کنیم آروزها چیزهایی هستن که اصلاً نمی تونیم بهشون دست پیدا کنیم و هیچ وقت نمی تونیم به اونها برسیم چرا فکر می کنیم آرزوها هیچ وقت مال ما نیستن و می گیم ما هیچ وقت به آرزوهامون نمیرسیم
می گیم آرزوها مال آدمهای خوشبخته!!!!!!
آخه این آدمهای خوشبخت مگه کیا هستن ؟ مگه من و تو نمی تونیم خوشبخت باشیم
چرا ما هم می تونیم خوشبخت باشیم فقط کافیه احساس کنیم که خوشبختیم حتی اگر اینطور نیست ....!!
فقط باید احساس کنی
خوشبختی رو احساس کن
با خودت بگو اگر من خوشبخت نیستم پس چه کسی می تونه خوشبخت باشه؟
ولی این را بدان که تو هم خوشبختی مثل من مثل ما و مثل همه
تو هم به آرزوت می رسی مثل من مثل ما و مثل همه
بعضی وقتها رسیدن به آروزها به معنای خوشبختی نیست و شاید شروع یک ناکامی باشد
پس همیشه باید به این فکر کنیم که
من خوشبختم
من به آرزوهام می رسم
من می تونم به آرزوهام برسم هرچند اگر خیلی دور به نظر برسن یا اگر آرزوهام خیلی زیاد یا بزرگ باشن
اگر یه وقت به آرزوت نرسیدی غصه نخور فکر نکن که شاید آرزوت خیلی ازت دوره که بهش نرسیدی
نه این جوری فکر نکن آرزوها هر چی هم باشن به آدما خیلی نزدیکن خیلی نزدیکن... خیلی خیلی