هيچ کس نيست در اين دنيای کوچک منکه مرا چرخاند سوی خدا

که مرا يار شود در راهی

...که در آن می روم و می لغزم، می لغزم

هيچ کس حس مرا درک نکرد

هيچ کس اندکی از من نگرفت

هيچ کس ذره ای از بار مرا بر دوشش جای نداد

...من همانم که خودم می دانم

جنس من، عشق من و يار من اوست

همه هيچ کسانم همه اوست

و من از جنس خدايم اگرم هيچ کسم نيست کنون