در هر غروب

در امتداد شب

من هستم و تمامت تنهایی




با خویشتن نشستن


در خویشتن شکستن


این راز سر به مهر ، تا کی درون سینه نهفتن !


بی هیچ باک و دلهره گفتن ؟




یاری کن


مرا به گفتن این راز باز یاری کن



ای تو ، به تیره شبان ، آفتاب روز


می خواهمت هنوز .