صد زهره و نسرین و سمیرا و حمیرا

سودابه و پروین و سهیلا و شکیلا

دلدار نشد بر دل این عاشق مجنون

دلداده بُوَد آنکه دلش گشته مصلاّ

فریاد زآن شهره و شیرین و شقایق

عاشق شده ام بر رخ آن حور معلاّ

پروانه و فرزانه و دردانه خموشند

هریک بزند سجده به آن گوهر دریا

شبنم نشود اشک گل سوسن و لاله

سیلاب شود خون دلم بر لب صحرا

دیگر نکنم یاد ز آن ساقی مستان

مستانه شود آنکه بنوشد " می " حمرا

معشوقه ی من آن صنم و آن بت خاموش

آن زن که خدا عشق در او کرده مهیّا