نوشته خنده دار                  

آقايان پاسخ مي دهند!!

برخي خانم ها مثل چي هستند ؟

 

خانم ها مثل راديو هستند :

هر چي مي خواهند مي گويند ولي هر چه بگويي نمي شنوند.

 

 خانم ها مثل شبکه اينترنت هستند :

از هر موضوعي يک فايل اطلاعاتي دارند.

 

خانم هامثل چسب دوقلو هستند :

اگر دستشان با گوشي تلفن مخلوط شد, ديگر بايد سيم را بريد.

 

خانم ها مثل موتور گازي هستند :

پر سر و صدا , کم سرعت , کم طاقت

خانم ها مثل رعد و برق هستند :

اول برق چشمهاشون مي رسه , بعد رعد صداشون.

 

خانم ها مثل ليمو شيرين هستند :

اول شيرين و بعد تلخ مي شوند.

 

خانم ها مثل موبايل هستند :

هر وقت کارمهمی پيش مي آيد در دسترس نيستند.

 

خانم ها مثل گچ هستند :

اگر چند دقيقه مدارا کنيد آنچنان سخت مي شوند که هيچ شکلي نمي گيرند.

 

خانم ها مثل کنتو ر برق هستند :

هر از چند سالي يکبار سن آنها صفر مي شود.

 

خانم ها مثل فلزياب هستند :

هرگاه از نزديکي طلافروشي رد مي شوند عکس العمل نشان مي دهند.

 

خانم ها خيلي زرنگ هستند :

آنقدر جنگيدند تا جايزه صلح را گرفتند.

 

با سلا خدمت دوستان هر کس از این متن خوشش نیمد بگه من از تویه بلاگ پاکش کنم. من اینو من باب خنده نوشتم.

 

با تشکر مدیر بلاگ

لینک

چند تا لینک جالب
 
ورژن جدید یاهو مسنجر
جهت دانلود ورژن جدید (۷) یاهو مسنجر
 
اینجا را کلیک نمایید
 
 
وب سايت اختصاصي كارخانه مرسدس بنز آلمان
 
 
مشخصات انواع گوشي هاي موبايل
 

فرق نیمرو درست کردن پسرها و دخترها

فكر ميكنين پسرا و دخترا چه جوری نيمرو درست ميكنن؟

دخترها:

۱- توی ماهيتابه روغن ميريزن
۲- اجاق گاز زير ماهيتابه رو روشن ميكنن
۳- تخم مرغها رو ميشكنن و همراه نمك توی ماهيتابه ميريزن
۴- چند دقيقه بعد نيمروی آماده رو نوش جان ميكنن

پسرها:

۱- توی كابينتهای بالايی آشپزخونه دنبال ماهيتابه ميگردن
۲- توی كابينتهای پايينی دنبال ماهيتابه ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن
۳- ماهيتابه رو روی اجاق گاز ميذارن
۴- توی ماهيتابه روغن ميريزن
۵- توی يخچال دنبال تخم مرغ ميگردن
۶- يه دونه تخم مرغ پيدا ميكنن
۷- چند تا فحش ميدن
۸- دنبال كبريت ميگردن
۹- با فندك اجاق گاز
رو
روشن ميكنن و بوی سركه همراه دود آشپزخونه رو بر ميداره
۱۰- ماهيتابه رو ميشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی ميداد!)
۱۱- ماهيتابه رو روی اجاق گاز ميذارن و توش روغن واقعی ميريزن
۱۲- تخم مرغی كه از روی كابينت سر خورده و كف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاك ميكنن
۱۳- چند تا فحش ميدن و لباس ميپوشن
۱۴- ميرن سراغ بقالی سر كوچه و 20 تا تخم مرغ ميخرن و برميگردن
۱۵- تلويزيون رو روشن ميكنن و صداش رو بلند ميكنن
۱۶- روغن سوخته رو ميريزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهيتابه ميريزن
۱۷- تخم مرغها رو ميشكنن و توی ماهيتابه ميريزن
۱۸- دنبال نمكدون ميگردن
۱۹- نمكدون خالی رو پيدا ميكنن و چند تا فحش ميدن
20- دنبال كيسهء نمك ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن
21- نمكدون رو پر از نمك ميكنن
22- صدای گزارشگر فوتبال رو ميشنون و ميدون جلوی تلويزيون
23- نمكدون رو روی ميز ميذارن و محو تماشای فوتبال ميشن
24- بوی سوختگی رو استشمام ميكنن و ميدون توی آشپزخونه
25- چند تا فحش ميدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل ميريزن
26- توی ماهيتابه روغن و تخم مرغ ميريزن
27- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم ميزنن
28- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال ميشنون و ميدون جلوی تلويزيون
29- سريع برميگردن توی آشپزخونه
30- تخم مرغهايی كه با ذرات تفلون كنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل ميريزن
31- ماهيتابه رو ميندازن توی سينك
32- دنبال ظرفهای مسی ميگردن
33- قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز ميذارن و توش روغن و تخم مرغ ميريزن
34- چند دقيقه به تخم مرغها زل ميزنن
35- ياد نمك ميفتن و ميرن نمكدون رو از كنار تلويزيون برميدارن
36- چند ثانيه فوتبال تماشا ميكنن
37- ياد غذا ميفتن و ميدون توی آشپزخونه
38- روی باقيماندهء تخم مرغی كه كف آشپزخونه پهن شده بود ليز ميخورن
39- چند تا فحش ميدن و بلند ميشن
40- نمكدون شكسته رو توی سطل ميندازن
41- قابلمه رو برميدارن و بلافاصله ولش ميكنن
42- چند تا فحش ميدن و انگشتهاشون كه سوخته رو زير آب ميگيرن
43- با يه پارچهء تنظيف قابلمه رو برميدارن
44- پارچه رو كه توسط شعله آتيش گرفته زير پاشون خاموش ميكنن
45- نيمروی آماده رو جلوی تلويزيون ميخورن و چند تا فحش ميدن

 

دلتنگی شب جمعه

 باز دلتنگی شب جمعه و فال حافظ

 بازشب جمعه شد و من دلم گرفت. عجب گيرايی داره اين شب جمعه؛ عجب غربتی داره؛کاش  شب جمعه ها تنها نبودم و اينقدر دلم نمی گرفت. ياد اون روزا می افتم ؛ ياد مرواريدم؛ ياد عشق و ......


يه فال از حافظ گرفتم با همون نيت هميشگی که ببینم تو دلش درباره من چه فکری می کنه؟
حافظ جوابمو با این شعر داد:

چه مستی است ندانم که رو به ما آورد   که بـود ساقی و ایـن بــاده از کجـا  آورد

 

تـو نیز بـاده بچنــگ آر  و  راه  صحرا  گیر  که مرغ نغمه سرا ساز  و خوش نوا دارد

 

دلا چو غنچه شکایـت ز کـار بستـه مکن   که  بــاد  صبـح نسیـم  گـره  گشـا  آورد

 

رسیدن گل و نسرین بخیر و خوبـی بــاد  بنفشه شاد  و کش آمد سمن صفا آورد

 

صبابه خوش خبری هدهدسلیمان است   کـه  مژده  طـرب  از  گلشـن  سـبا  آورد

 

عـلاج ضعـف دل کرشـمه  سـاقی است  بـر  آر  سـرکه  طـبیـب  آمـد  و  دوا  آورد

 

مرید  پیر  مغـانم  ز  من  مرنج  ای شیخ  چرا  کـه  وعده  تو کـردی  و  او بجـا آورد

 

بـه تنـگ چشمی آن تـرک لشکری نـازم

که حمله  بر  من  درویش  یک  قبا  آورد

 

 

ای صاحب فال : از جایی که انتظارش را نداری ، کمکی به تو خواهد رسید و گرهی از مشکلات تو باز خواهد شد. اگر فکر می کنی در کاری فروبسته مانده ای و راه علاجی برایش نمی یابی ، بدان که چنین نیست و به زودی مژده حل این مشکل به تو خواهد رسید . این خبر خوش باعث شادمانی تو خواهد شد. امید وار باش که انشاءالله این مژده و نوید به زودی به تو برسد.

 

باور نکن

سلام دوستان

یکی از دوستان عزیز لطف کردن و می خوان تویه این بلاگ با من                   همکاری کنن و یه شعر زیبا برای شروع کار فرستادن .

این دوست عزیز خودشونو فرشته معرفی کردن البته فرشته                      اسمشون نیست ایشون خودش فرشتست

و اینم شعر زیباشون که تقدیم کردن به همه ی خوانندگان بلاگ :

باور کردم

         سپيدی صبح 
                   وسياهی شب را
باور کردم 
           نرمی دل 
                   و سختی سنگ را
باور کردم
           گرمی اشک 
                    و سردی لبخند را
باور کردم 
          ايستادگی سرو
                       و خنده ی تبر را
باور کردم 
         زندگی را 
                  و ايمان آوردم
 واکنون بايد باور کنم 
               زيبايی بخشش 
و زشتی انتقام را
             که بسيارها باور نکرده اند...
من هم به نوبه خودم از این فرشته آسمانی تشکر می کنم 
و منتظر شعرای بعدیشون می مونم
مدیر بلاگ 

فال درختان

 
 
به طالع بيني درختان خوش آمديد
 

درخت مربوطه

تاريخ تولد

 

درخت مربوطه

تاريخ تولد

درخت نارون

24 تير الي 3 مرداد

درخت سدر

20 بهمن الي 29 بهمن

درخت سرو

4 مرداد الي 13 مرداد

درخت کاج

30 بهمن الي 9 اسفند

درخت سپيدار

14 مرداد الي 22 مرداد

درخت بيد مجنون

10 اسفند الي 19 اسفند

درخت سدر

23 مرداد الي 1 شهريور

درخت ليمو ترش

23 الي 29 اسفند

درخت کاج

2 شهريور الي 11 شهريور

درخت بلوط

1 فروردين

درخت بيد مجنون

12 شهريور الي 21 شهريور

درخت فندق

2 فروردين الي 11 فروردين

درخت ليمو ترش

22 شهريور الي 31 شهريور

درخت سماق کوهي

12 فروردين الي 21 فروردين

درخت زيتون

1 مهر

درخت افرا

22 فروردين الي 31 فروردين

درخت فندق

2 مهر الي 11 مهر

درخت گردو

1 ارديبهشت الي10ارديبهشت

درخت سماق کوهي

12 مهر الي 21 مهر

درخت سپيدار

11 ارديبهشت الي 24 ارديبهشت

درخت افرا

22 مهر الي 1 آبان

درخت شاه بلوط

25 ارديبهشت الي 3 خرداد

درخت گردو

2 آبان الي 20 آبان

درخت زبان گنجشک

4 خرداد الي 13 خرداد

درخت شاه بلوط

21 آبان الي 30 آبان

درخت آلش

14 خرداد الي 23 خرداد

درخت زبان گنجشک

1 آذر الي 10 آذر

درخت انجير

24 خرداد الي 2 تير

درخت آلش

11 آذر الي 20 آذر

درخت توس

3 تير

درخت انجير

21 آذر الي 30 آذر

درخت سيب

4 تير الي 13 تير

درخت راش

1 دي

درخت صنوبر

14 تير الي 23 تير

درخت سيب

2 دي الي 10 دي

بر اساس تاريخ تولدتان درخت مورد نظر را انتخاب نموده و درليست پايين آن را پيدا نموده و خصوصيات اخلاقي خود را مشاهده کنيد

درخت صنوبر

11 دي الي 21 دي

درخت نارون

22 دي الي 4 بهمن

درخت سرو

5 بهمن الي 14 بهمن

درخت سپيدار

15 بهمن الي 19 بهمن

 

درخت توس (الهام پذير)

درخت راش (خلاق)

درخت زبان گنجشک (بلند پرواز)

درخت سيب (عاشق)

با نشاط و خوش پوش مهربان و در عين حال متظاهر افراط در هيچ کاري را دوست ندارند. از ابتذال متنفرند و زندگي در طبيعت و آرامش را دوست دارند. خيلي احساساتي نميباشند. کمي بلند پرواز و پر از قوه تخيل ميباشند. و از وجودي آرام و راضي کننده سود ميبرند.

داراي سليقه خوب و داراي قدرت سازماندهي بسيار بالايي در زندگي و شغل خود ميباشند. هميشه نگران وضعيت ظاهري خود ميباشند آنها رهبران خوبي هستند که غالباً ريسکهاي غير ضروري انجام نميدهند . اين گروه به تناسب اندام خود از طريق رژيم, ورزش و غيره بسيار علاقه مندند.

پر نشاط و سر زنده و به ميزان بسيار زياد جذاب ميباشد اين گروه از روي انگيزه آني و بدون فکر قبلي عمل ميکند , پافشاري در هر کاري از خصوصيات آنهاست. از انتظار واهمه اي ندارد. جاه طلب و باهوش و پر استعداد و علاقه مند به بازي با سرنوشت ميباشند اصولاً داراي تمايلات خود خواهانه و در عين حال بسيار قابل اعتماد و درستکار ميباشد آنها چون عاشقي محتاطند که بعضي اوقات مغزش بر قلب حکم راني ميکند.

اين افراد فريبنده, جذاب و سرارسر پر از انرژي مثبت ميباشند.اهل خوش و بش حادثه جو حساس و هميشه عاشق اند. دوست دارند عاشق باشند و هميشه عاشقشان باشند. با وفا زوجي پر محبت- بسيار بخشنده و پر استعداد و اصولاً براي امروز زندگي ميکنند - آنها فيلسوفاني با فکر آزاد ميباشند که داراي قوه تخيل بسيار بالا هستند.

درخت نارون (شريف)

درخت شاه بلوط (صادق)

درخت سرو (با وفا)

درخت سدر (صميمي)

داراي سرشتي مثبت بوده و با سليقه لباس ميپوشند علاقه اي به بخشيدن خطاهاي ديگران ندارند . همواره بشاش و علاقه اي به رهبري کردن دارند و دوست ندارند از کسي اطاعت کنند.شريکي صادق و مهربانند که دوست دارند براي ديگران تصميم بگيرند - نجيب زاده - دست و دلباز و طبع خوبي براي شوخي دارند.

اين گروه سياستمداراني مادرزادند داراي توان بالا در قضاوت بوده و علاقه مند به تاثير گذاري بر روي ديگران ميباشند . اغلب فکر ميکنند که ديگران آنها را درک نميکنند فقط يک بار عاشق ميشوند و براي پيدا کردن جفت خود دچار مشکلات زيادي ميشوند.

قوي,عضلاني سازگار و قانع به آنچه که زندگي به آنها ميدهد . خوشبين و خوشنود بوده و بسيار علاقه مند به پول و دانش ميباشند و از تنهايي متنفرند.عاشقي احساساتي اند که هرگز نميتوانند راضي گردند. بسيار مهربان بوده سرکش و بي دقتند و سريع خشمگين ميشوند.

داراي زيبايي نادري ميباشند و ميدانند چگونه با محيط سازگار شوند - به تجملات علاقه دارند و از سلامتي خوبي برخوردارند. فردي خجالتي نميباشند. غالباً ديگران را کمتر از خود ميبينند و داراي اعتماد به نفس بسيار بالايي هستند. مصمم و علاقه مند به گروه افرادي زبردست و داراي خوش بيني سالم ميباشند. همواره منتظر يک عشق واقعي اند و قادر به گرفتن تصميم هاي سريع هستند.

درخت فندق (غير عادي)

درخت گردو (پر شور)

درخت سماق کوهي (احساساتي)

درخت انجير (حساس)

دلربا - بي صبر و خيلي فهيم ميباشند. مبارزي فعال براي جنبشهاي اجتماعي بوده محبوب و عاشقي دم دمي مزاج به حساب مي آيند. اين گروه شريکي بردبار و در قضاوت بسيار دقيق ميباشند.

سخت گير عجيب و پر از تضاد بوده و اغلب خودخواه ميباشند. پرخاشجو داراي عکس العملهاي غير منتظره ميباشند. افراد اين گروه نجيب و داراي افقي گسترده ميباشند که في البداهه عمل ميکنند. بلند پروازي آنها نامحدود بوده و هرگز انعطاف پذير نميباشند. آنها شريکي دشوار و غير عادي بوده که اغلب دوستشان ندارند ولي همواره مورد تحسين قرار ميگيرند. بسيار حسود و احساساتي بوده و هرگز اه مصالحه نمي باشند.

پر از بشاشيت و داراي موهبت خودخواه نبودن ميباشند. جنب و جوش ناآرامي و پيچيدگيها را دوست دارند. هم وابسته و هم مستقل اند. سليقه خوبي داشته و هنرمندان احساساتي ميباشند. آنها ميتوانند شريک خوبي براي زندگي باشند که متاسفانه قدرت بخشش آنها بسيار کم است.

خيلي قوي و مستقل بوده و به تناقضات و حرفهاي نامربوط ميدان نميدهند - زندگي را دوست دارند و همينطور خانواده - بچه ها و حيواناتشان را - شوخ طبع بوده و تنبلي و بطالت علاقه اي ندارند اين گروه داراي استعداد و هوش بالفطره ميباشند.

درخت زيتون (خردمند)

درخت بلوط (شجاع)

درخت آلش (خوش سليقه)

درخت صنوبر (مرموز)

عاشق خورشيد و گرما ميباشند. آنها افرادي معقول و متعادل بوده که از پرخاش و خشونت خود دوري ميکنند. بردبارند و بشاش و در صحنه هاي زندگي بسيار خونسرد رفتار ميکنند.اين گروه بسيار حساس بوده و فارغ از حسادت ميباشند. آنها عاشق خواندن و شرکت کردن در جمع مردم خبره ميباشند.

طبعي قوي دارند دلير و نيرومند ميباشند و در کارها بسيار سختگير و مستقل عمل ميکنند . حساس بوده و به تغيير علاقه اي ندارند. هميشه پايشان را روي زمين نگه مي دارند و اهل عمل مي باشند.

داراي زيبايي آرامش بخش بوده و همواره نگران وضع ظاهر خود مي باشند. خوش سليقه بوده و تا جايي که امکان دارد به خود سخت نميگيرند همواره يک زندگي منظم و معقول را هدايت مي کنند. اين گروه به ندرت با احساسات خود خوشحال ميشوند و هميشه به دنبال مهرباني و آگاهي در يک شريک احساساتي ميباشند. اغل به مردم بد گمان بودهو هيچ وقت به تصميمات خود اعتماد ندارند. افراد اين دسته بسيار با وجدان مي باشند.

داراي سليقه اي غير عادي و خوب بوده که تا حدي داراي گرايشات خود خواهانه ميباشند. اين افراد با نزديکان خود مدارا نموده و تا اندازه اي فروتن ميباشند. آنها خلاق کله شق بوده و داراي دوستان بسيار زياد و بلند پروازي آنها بسيار زياد ميباشد اين دسته از مردم بسيار قابل اعتماد ميباشند.

درخت افرا (مستقل)

درخت ليمو ترش (دو دل)

درخت سپيدار (بلاتکليف)

درخت کاج (منحصر به فرد)

يک فرد معمولي نمي باشند. آنها پر از تخيل و ابتکارند ولي در عين حال خجالتي و محتاط و کم حرف ميباشند. اين گروه مغرور و داراي اعتماد به نفس بالايي مي باشند آنها تشنه تجربيات جديد بوده که در بعضي اوقاتعصبي مي شوند.افراد اين دسته داراي پيچيدگي هاي فراوان بوده و از نعمت حافظه خوب برخوردار ميباشند. آنها براحتي ياد ميگيرند که زندگي عشق پيچيده دارد ولي مي خواهند همواره تاثير گذار باشند.

آنچه را زندگي برايش مقرر ساخته خونسردانه مي پذيرد. از جنگيدن استرس و رنج کشيدن بيزار است و از تنبلي و بطالت خوشش نمي آيد. اين گروه اغلب ملايم و دل رحم بوده و براي دوستان خود بسيار وفادار ميباشند . با استعداد بوده ولي از پشتکار کمي برخوردار مي باشند و براي همين کمتر استعداد خود را به شکوفايي مي رسانند. اغلب در حال شکايت کردن بوده و از درجه حسادت بالايي برخوردارند.

بسيار اهل تجمل به نظر ميرسند. خيلي اعتماد به نفس ندارندولي وقتي لازم باشداز خود جرات نشان ميدهند. آنها طالب محيطي گرم ميباشند. در انتخاب خود بسيار وسواس دارند و اغلب تنهاست. اين گروه داراي طبعي هنرمندانه مياشند و گرايشي به سمت فلسفه دارند. داراي سازماندهي خوبي است و در هر موقعيتي قابل اعتماد است و روابط را بسيار جدي ميگيرد.

به شراکت هاي موافق عشق مي ورزند. آنها ميدانند که زندگي را چگونه راحت بگيرند. بسيار فعال و طبيعت گرا مي باشند. اين گروه افرادي قابل اعتماد و اهل عملند که بسادگي عاشق ميشوند ولي احساسات سريعاً او را مي سوزاند و تا رماني که ايده آل خود را نيابد همه چيز براي او نا اميد کننده است. در روابط عاشقانه بايد مراقب قلب ساده و صميمي آنها بود که شکسته نشود.

 

درخت بيد مجنون (مالیخولییایی)

زيبا و پر از ماليخوليا. جذاب وبسيار وابسته به حس تلقين مي باشند. از هرچيز زيبا و پر سليقه خوششان مي آيد عاشق سفر بوده و ميتوانند تحت تاثير قرار گيرند. آنها دم دمي مزاج صادق- خيال باف و بي قرارند ولي در عين حال پرتوقع و داراي بصيرتي بالا مي باشند . همواره رنج مي کشند ولي اغلب شريکي محکم پيدا مي کنند.

 

فالت درست بود؟!

آدمییت

از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند ، آدمیت مرد.
گرچه آدم زنده بود !!!!؟

آزادی

بایک دل غمگین به جهان شادی نیست

تــا یک ده ویـران بــود آبــادی نـیسـت

تــا در همـه جهـان یکـی زنــدان اسـت

در هیـچ کجـای عـالـــم آزادی نیـسـت

زندگی

از من پرسيد من را بيشتر دوست داری يا زندگی ات را ؟ گفتم زندگی ام را قهر كرد رفت ولی نمی دانست خودش همه زندگی من......

بهترين باش ...

تقدیم به همه کسانی که دوست دارند محبوب باشند

 

اگرنمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی

بوته ای در دامنه ای باش

ولی بهترين بوته ای باش كه در كناره راه می رويد

اگر نمی توانی درخت باشی ،بوته باش

 

اگر نمی توانی بوته ای باشی، علف كوچكی باش

و چشم انداز كنار شاه راهی را شادمانه تر كن

اگر نمی توانی نهنگ باشی، فقط يك ماهی كوچك باش

ولی بازيگوش ترين ماهی درياچه!

 

همه ما را كه ناخدا نمی كنند، ملوان هم می توان بود

در اين دنيا برای همه ما كاری هست

كارهای بزرگ و كارهای كمی كوچكتر

و آنچه كه وظيفه ماست ، چندان دور از دسترس نيست

 

اگرنمی توانی شاه راه باشی ، كوره راه باش

اگر نمی توانی خورشيد باشی، ستاره باش

با بردن و باختن اندازه ات نمی گيرند

هر آنچه كه هستی، بهترينش باش!

 

اگه از این بلاگ خوشت میاد و دوست داری ادامه پیدا کنه لطف کن یه نظر هم بده.

با تشکر : نویسنده

آموخته ام که ..........

آموخته ام که ؛ وقتی عاشقم ، عشق در ظاهرم نيز نمايان می شود .

آموخته ام که ؛ عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت .

آموخته ام که ؛ اين عشق است که زخمها را شفا می دهد ، نه زمان .

آموخته ام که ؛ ؛ هيچکس در نظر ما کامل نيست مگر تا زمانی که عاشقش شويم.

آموخته ام که ؛ بهترين کلاس درس دنيا کلاسی است که زير پای خلاق ترين فرد دنياست .

آموخته ام که ؛ که مهم بودن خوبست ، ولی خوب خوب بودن از آن مهمتر است .

آموخته ام که ؛ تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زدگی را تماشايی می کند .

آموخته ام که ؛ خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد پس چطور می شود که من همه چيز را در يک روز بدست آورم .

آموخته ام که ؛ چشم پوشی از حقايق آنها را تغيير نمی دهد .

آموخته ام که ؛ که در جست و جوی محبت و خوشبختی زمانی برای تلف کردن وجود ندارد .

آموخته ام که ؛ اگر در ابتدا موفق نشدم با شيوه ای جديدتر دوباره بکوشم .

آموخته ام که ؛ موفقيت تنها يک تعريف دارد : « باور داشتن موفقيت » .

آموخته ام که ؛ تنها کسی مرا شاد می کند ، که می گويد « تو مرا شاد کردی » .

آموخته ام که ؛ گاهی مهربان بودند ، بسيار مهمتر از درست بودن است .

آموخته ام که ؛ هرگز نبايد به هديه ای که از طرف کودکی داده می شود ، « نه » گفت .

آموخته ام که ؛ در آغوش داشتن کودکی که به خواب رفته ، يکی از آرامش بخش ترين حس های دنيا را درون آدمی بيدار می کند .

آموخته ام که ؛ زندگی مثل طاقه پارچه است . هر چه به انتهای آن نزديک تر می شوی ، سريعتر می گذرد.

آموخته ام که ؛ بايد شکرگزار باشيم که خدا هر آنچه می طلبيم را به ما نمی دهد .

آموخته ام که ؛ وقتی نوزادی انگشت کوچکتان را در مشت کوچکش می گيرد ، در واقع شما را به اسارت زندگی می کشد .

آموخته ام که ؛ هر چه زمان کمتری داشته باشم کارهای بيشتری انجام می دهم .

آموخته ام که ؛ هميشه برای کسی که به هيچ عنوان قادر به کمکش نيستم ، دعا کنم .

آموخته ام که ؛ زندگی جديست ولی ما نياز به «دوستی» داريم که لحظه ای با او از جدی بودن دور باشيم .

آموخته ام که ؛ تنها چيزی که يک شخص می خواهد ؛ فقط دستی است برای گرفتن دست او و قلبی برای فهميدنش .

آموخته ام که ؛ وقتی با کسی روبرو می شويم ؛ انتظار « لبخندی » از سوی ما دارد .

آموخته ام که ؛ لبخند ارزانترين راهی است که می توان با آن نگاه را وسعت بخشيد .

آموخته ام که ؛ باد با چراغ خاموش کاری ندارد .

آموخته ام که ؛ به چيزی که دل ندارد ، نبايد دل بست .

آموخته ام که ؛ خوشبختی جستن آن است نه پيدا کردن آن

مهربانی

مهربانی آرام ميکند .    قصه خاموش ميکند .       نوازش مست ميکند .  روياغرق ميکند.
 دامان خواب ميکند.     
دوست داشتن رام  ميکند
.     عشق تسليم ميکند 
ايمان مطمئن ميکند.    شعر نرم  ميکند.        خاطره گرم  ميکند
.   خيال نشئه می آورد
   ياددربند ميکشد.     اميد پيوند می دهد
.            آرزو خلسه ميزايد.

 

 

 

مدرسه

در مدرسه از نشاطمان کم کردند

از فرصت ارتباطمان کم کردند

هر وقت به هم عشق تعارف کردیم

از نمره انضباطمان کم کردند

آغوشت



اندك جائي براي زيستن

اندك جائي براي مردن

تا درآيينه پديدار آئي

عمري دراز در آن نگريستم

من بركه ها ودريا ها را گريستم

اي پري وار درقالب آدمي

كه پيكرت جزدر خلواره ناراستي نمي سوزد!

حضورت بهشتي است

كه گريز از جهنم را توجيه مي كند

دريائي كه مرا در خود غرق مي كند

تا از همه گناهان ودروغ

شسته شوم

وسپيده دم با دستهايت بيدارمي شود

من به ......

من به درماندگی صخره و سنگ , من به آوارگی ابر و نسيم , من به سرگشتگی آهوی دشت ؛

من به تنهائی خود ميمانم  , من در اين شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی , گيسوان تو بيادم مي آيد . تو تماشا کن که بهاری ديگر پاورچين پاورچين از دل تاريکی می گذرد و تو در خوابی و پرستوها خوابند و تو می انديشی به بهاری ديگر و به ياری ديگر .

حيف اما من و تو دور از هم ميپوسيم . غمم از وحشت پوسيدن نيست  غمم از زيستن بی تو در اين لحظه پر مهر دلهره است . ديگر از من با خاک شدن راهی نيست . از اين صحرا از اين دريا پر خواهم زد ؛ خواهم مرد . و غم تـــــو , اين غم شيرين را با خود خواهم برد ./

عشق چیست؟

شاگردی از استادش پرسيد:" عشق چست؟ "
استاد در جواب گفت: " به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچينی! "
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسيد: "چه آوردی؟ "
و شاگرد با حسرت جواب داد: " هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه های پر پشت تر ميديدم و به اميد پيدا کردن پرپشت ترين، تا انتهای گندم زار رفتم ."
استاد گفت: " عشق يعنی همين! "

شاگرد پرسيد: " پس ازدواج چيست؟ "
استاد به سخن آمد که : " به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور. اما به ياد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی! "
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت . استاد پرسيد که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: " به جنگل رفتم و اولين درخت بلندی را که ديدم، انتخاب کردم. ترسيدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم."
استاد باز گفت: " ازدواج هم يعنی همين!!

 

عاشقان شعر و هنر

سلام و صد سلام به عاشقان شعر و ادب و هنر...

امروز می خوام چند بيت شعر از معلم بزرگ دكتر شريعتی

تقديم كنم...شايد اونا رو خونده باشين،

ولی باور كنين اين ابيات رو چند بار هم بخونين ضرر نمی كنين...

بودا ! تو گفته‌اي
بودا ! تو گفته‌اي كه در اين هستي پليد
غير از دروغ و رنگ و ريا و فريب نيست
گفتي كه در سراب فريبندة حيات
جز رنج و درد هيچكسي را نصيب نيست
گفتي كه زندگي شبح مرگ موحشي است
افسانه‌اي است پر ز فريب و پر از دروغ
رخشنده مشعلي است فرا راه آدمي
اما گرفته است ز رنج و ز غم فروغ
گفتي كه شادكامي سرمايه غم است


بسوزم
چه اميد بندم در اين زندگاني
كه در آن نااميدي سر آمد جواني
سر آمد جواني و ما را نيامد
پيام وفايي از اين زندگاني
بنالم ز محنت همه روز تا شام
بگريم ز حسرت همه شام تا روز
تو گوئي سپندم بر اين آتش طور
بسوزم از اين آتش آرزو سوز
بود كاندرين جمع ناآشنايان
پيامي رساند مرا آشنايي؟
شنيدم سخن‌ها ز مهر و وفا، ليك
نديدم نشاني ز مهر و وفائي
چو كس با زبان دلم آشنا نيست
چه بهتر كه از شكوه خاموش باشم
چو ياري مرا نيست همدرد، بهتر
كه از ياد ياران فراموش باشم
ندانم در آن چشم عابد فريبش
كمين كرده، آن دشمن دلسيه كيست؟
ندانم كه آن گرم و گيرا نگاهش
چنين دلشكاف و جگرسوز از چيست؟
ندانم در آن زلفكان پريشان
دل بي‌قرار كه آرام گيرد
ندانم كه از بخت بد آخر كار
لبان كه از آن لبان كام گيرد؟


بالا كه گفت
از ديده بجاي اشك خون مي‌آيد
دل خون شد و از ديده برون مي‌آيد
دل خون شد از اين غصه كه از قصة عشق
مي‌ديد كه آهنگ فسون مي‌آيد
مي‌رفت و دو چشم انتظارم بر راه
كان عمر كه رفت باز چون مي‌آيد
با لاله كه گفت جال ما را كه چنين
دلسوخته و غرقه به خون مي‌آيد
كوتاه كن اين قصة جانسوز اي شمع
كز صحبت تو بوي جنون مي‌آيد

 

نفرین

تا به حال نه باد را نفرين كرده بودم

 

و نه آهم پشتِ سرِ اين هوايِ مه گرفته بود .

 

هر چه بود دعا بود آن هم به جانِ نيلوفرانِ تشنه ،

 

برايِ پاهايِ بي شكيبِ اين راهِ پر نشيب .

 

هر چه بود لبخند بود ، آن هم به دشنام گويانِ اين روزگارِ پر علاقه ،

 

هر چه بود مهرباني بود و صورتِ سرخ از سيلِ سيلي هايِ ترانه هايِ شبانه

 

هر چه بود همين بود و همين !

 

يكهو كه صبح برخاستم و نه تو بودي و نه ترانه ،

 

تازه دانستم آن نا  ممكن آوار شد رويِ همه يِ خسته گي هايِ ما .

 

بيشتر دانستم اين همه ساده دلي ،

 

برايِ كبوترانِ خسته آب و دانه نمي شود .

 

بانو !

 

كاش آن رويِ سكه يِ مهرباني را از همان ابتدا نشانم داده بودي ...

حرف

پيشکش به روح لطيف کسانی که زبان نگاه را درمی يابند و صدای نرم تپيدن دل را می شنوند

صدايت طنين گرميست،بگذار راحتت کنم برای من که می تواند کار هزاران آرامش بخش را انجام دهد

اما افسوس در پی اين صدا،خبری نمی بينم،بايد ديد بايد شنيد بايد حرکت کرد و بايد به تو رسيد...

می دانم که راز هستی ام رسيدنه به توست

فاصله مگير از من،هميشه صدايم کن،هميشه با من و برای من حرکت کن.

در نگاهت چه راز هايی که نهفته،ای کاش خود می توانستم اين زبان سخت را فرا گيرم،

ولی افسوس اين کار،کار هر کسی نيست،زيرا تا باور نکنی که عاشقی،نميتوانی چنين کاری را بکنی

پس به اميد آن روز...

هر که بينی ز ره ديده گرفتار دل است

آنکه دل داده و روی تو نديدست منم

             *********************************************************

            ناله ی من چون رسد هر شب به گوش بيستون 

  بانگ بردارد که فرهاد و فغانش ياد باد

 

            بيستون ، فرهاد را هرگز به من نسبت مکن     

  از زمين تا آسمان فرق من و فرهاد باد

 

            من به مژگان ميکنم آن کار کو با تيشه کرد    

      صد هزاران فرق ريزه موی با فولاد باد